معنی اصابت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اصابت کردن. [اِ ب َ ک َ دَ] (مص مرکب) به هدف خوردن. به نشانه رسیدن تیر و جز آن. رسیدن. || افتادن به: قرعه بدو اصابت کرد. و رجوع به اصابت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

به هدف خوردن، به نشانه رسیدن تیر و قرعه به او اصابت کرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر