معنی بازتاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بازتاب. (اِ مرکب) انعکاس. (لغات فرهنگستان). جنبشی غیرارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بر یک عصب حسی پیدا میگردد. اینگونه حرکت بیشتر اوقات بصورت قبض و بسط عضلانی ظاهر میشود. مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر تأثیر روشنائی. رجوع شود به روانشناسی پرورشی سیاسی ص 245.

فرهنگ معین

برگشت، انعکاس، مجازاً: اثری که از چیزی در دیگران یا در محیط پدیدار شود، پاسخ غیرارادی موجود زنده به محرک (روانشناسی)،

فرهنگ عمید

درخشش،
انعکاس،

حل جدول

انعکاس، پیامد، واکنش

رفلکس

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیامد، عکس‌العمل، واتاب، واکنش، انعکاس، پژواک، طنین، پاسخ غیرارادی، بازگشت

فرهنگ فارسی هوشیار

انعکاس، درخشش

پیشنهادات کاربران

انعکاس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر