تابلو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تابلو. (فرانسوی، اِ)، پرده. پرده ٔ نقاشی. نمایش یاتصویربرجسته: تابلونویس، تابلوسازی، تابلو نویسی.
صفحه نقاشی، تخته ای سیاه یا سبز در کلاس درس، صفحه ای از جنس فلز، پلاستیک... که نام یا مشخصات محلی روی آن قید شده باشد، (عا.) بسیار متمایز و مشخص. [خوانش: (لُ) [فر.] (اِ.)]
پردهای که روی آن تصویر کسی، چیزی، یا منظرهای را ترسیم کرده باشند،
صفحۀ فلزی یا چوبی که که بر سر در مکانها، گذرگاهها، فروشگاهها و مؤسسهها نصب میکنند و نام یا اطلاعات دیگری راجع به آن محل را بر روی آن درج مینمایند،
(صفت) [عامیانه، مجاز] انگشتنما، شهره،
بوم، پرده، تصویر، منظره، تختهسیاه، انگشتنما
نمایش یا تصویر برجسته، پرده نقاشی