معنی تراضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تراضی. [ت َ] (ع مص) از یکدیگر خشنود شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). از همدیگر رضامند و خوشنود شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). ازیکدیگر راضی شدن. (اقرب الموارد) (المنجد). || (اِمص) یقال: وقع به التراضی. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(تَ) [ع.] (مص ل.) از هم خشنود شدن.

فرهنگ عمید

از هم راضی شدن، از یکدیگر خشنود شدن، خشنودی و رضایت از یکدیگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

خشنودی، رضایت، رضایتمندی، ازهم راضی شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

خرسندی ‎-1 (مصدر) از هم خشنود شدن راضی گشتن، (اسم) خشنودی رضایت. یا به تراضی طرفین. بخشنودی دو جانب برضایت دو طرف معامله. از هم راضی شدن

فرهنگ فارسی آزاد

تَراضِی، از هم راضی شدن، نسبت بهم خشنود گشتن، خشنودی، رضایت طرفین،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر