معنی خدمات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خدمات. [خ َ دَ] (ع اِ) ج ِ خدمت. (از غیاث اللغات). خدمتها. رجوع به خدمت شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خدمت‌ها، فعالیت‌ها، کارها، خدمت‌گزاری‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: خدمت) پرستش هخا زواری ها تیمارها (اسم) جمع خدمت خدمتها بندگیها چاکریها.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر