معنی زحمات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زحمات. [زَ ح َ] (ع اِ) ج ِ زحمت. رجوع به زحمه و زحمت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) انبوهی کردن، (اسم) انبوهی ازدحام، آزردگی، بیماری تن و جان، (اسم) زخم جراحت، درد سر تصدیع، آزار محنت رنج، هنگامه گیر و دار جمع زحمات. یا بهزار زحمت با مشقت و رنج بسیار. یا اسباب زحمت شدن زحمت دادن. یا زحمت را کم کردن رفتن و بیشتر موجب مزاحمت نشدن. یا قبول زحمت کنید (فرمایید) (تعارفی است) زحمت بکشید لطفا: }} قبول زحمت فرمایید این نامه را به نشانی این گیرنده برسانید ‎. {{

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر