معنی زنجان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زنجان. [زَ] (اِخ) شهرستان زنجان یکی از شهرستانهای استان یکم کشور است و از شمال به خطالرأس سلسله ٔ جبال اصلی البرز بین طارم و گیلان واز خاور به شهرستان قزوین و از باختر به شهرستان میانه و از جنوب به شهرستان همدان محدود میباشد. این شهرستان بطور کلی کوهستانی و هوای آن در بخش های زنجان، ابهر و قیدار سرد و در دهستانهای قشلاقات افشار، انگوران، ماه نشان و طارم معتدل است. پنج رشته کوهستان در این شهرستان وجود دارد که چهار رشته از باختر به خاور و یک رشته از جنوب خاوری به شمال باختری و خطالرأس آنها حد طبیعی شهرستان و بخش ها محسوب می گردد:
1- رشته ٔ شمالی یا سلسله ٔ البرز مرتفعترین قلل آن «کلاس » به ارتفاع 2974 متر و «باکلور» به ارتفاع 2966 متر است.
2- رشته ٔ دوم موازی با رشته اول و مرتفعترین قلل در آن «دگاه » است به ارتفاع 2989 متر و «چله خان » به ارتفاع 2775 متر است.
3- رشته ٔ سوم که در جنوب شهر زنجان و ابهر و موازی رشته ٔ دوم می باشد، مرتفعترین قلل آن «جهان داغ » به ارتفاع 2484 و «کوه رستم » به ارتفاع 2700 متر است.
4- رشته ٔ چهارم تقریباً موازی با رشته ٔ سوم بین دهستانهای ایجرود سجاس رود و قشلاقات و سهرورد واقع است و بکوه قیدار معروف است، بلندترین قله ٔ آن در باختر قصبه ٔ قیدار به ارتفاع 2775 متر است.
5- رشته ٔ پنجم در قسمت باختری شهرستان و موازی با رودخانه ٔ قزل اوزن و جهت آن از جنوب خاوری به شمال باختری است و حد طبیعی بخش ماه نشان با بخش تکاب میباشد و مرتفعترین قلل آن «خورجهان » به ارتفاع 3318 متر است و «سپهسالار» به ارتفاع 3052 متر و «علم کندی » به ارتفاع 2905 متر است.این رشته بین زنجان و میانه به قافلانکوه و به رشته ٔدوم متصل می گردد.
رودخانه های مهم این شهرستان، قزل اوزن است، که از کردستان و همدان سرچشمه گرفته در حدود جنوب باختری این شهرستان وارد شده و از میان بخش ماه نشان و قافلانکوه گذشته و پس از اتصال با شعبات دیگر که از کوههای آذربایجان سرچشمه ٔ گرفته در میانه بطرف خاور منحرف شده، از میان بخش طارم عبور کرده در نزدیکی های پل منجیل با رودخانه ٔ شاهرود که سرچشمه ٔ آن از کوههای طالقان و الموت است یکی میگردد و بطرف گیلان سرازیر شده بنام سفیدرود وارد دریای خزر می شود. زنجان رود که از حدود سلطانیه سرچشمه گرفته و از جنوب زنجان عبور کرده در حدود آبادی رجین به قزل اوزن متصل می گردد. ایجرود که سرچشمه ٔ آن دره های جنوبی رشته ٔ سوم ارتفاعات یاد شده است، در حدود ینگی کند جامعالسرا به قزل اوزن متصل میشود. سجاس رود که سرچشمه آن ارتفاعات جنوب سلطانیه و دره های کوه قیدار است به ایجرود متصل میشود. خررود که سرچشمه ٔ آن دره های خاوری کوه قیدار و ارتفاعات خدابنده لو است، درحدود آب گرم با رودخانه ٔ آوج یکی شده در شهرستان قزوین جریان دارد و انتهای آن به رودخانه ٔ شور معروف است. به زرینه رود که سرچشمه ٔ آن دره های باختری کوه خرقان است به قزل اوزن منتهی میشود.
ابهررود که سرچشمه ٔ آن حدود گردنه ٔ سلطانیه و ارتفاعات شمال و جنوب بخش ابهر است به خررود متصل میشود. این شهرستان از پنج بخش بنام: بخش حومه، بخش ابهررود، بخش قیدار، بخش ماه نشان، بخش سیردان و 1024 آبادی تشکیل یافته و مرکز آن شهر زنجان است. جمعیت آن به اضافه سکنه ٔ شهر زنجان 445 هزار تن است. محصول این شهرستان غلات دیمی و آبی و میوه های سردسیری و فرآورده های دامی است. راه آهن مرکز به آذربایجان از وسط این شهرستان عبور می کند و راه شوسه ٔ تبریز در موازات راه آهن، از راههای اصلی این شهرستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). رجوع به ماده ٔ بعد شود.

زنجان. [زَ] (اِخ) شهری است به آذربایجان. (منتهی الارب) (آنندراج). شهر حاکم نشین ولایت خمسه که میانه ٔ قزوین و میانج واقع شده است. (ناظم الاطباء). نام شهری میان قزوین و تبریز و آنرا خمسه نیز گویند. و لقب آن دارالسعاده بود و قلمتراش و ملیله کاری آن بخوبی مشهور است. (از یادداشتهای بخطمرحوم دهخدا). شهر زنجان در 314 هزارگزی باختر تهران و 302 هزارگزی جنوب خاوری تبریز و بر سر راه شوسه و خط آهن تهران آذربایجان واقع است و طول جغرافیایی آن 48 درجه و 29 دقیقه و عرض آن 36 درجه و 40 دقیقه است و از سطح دریا 1600 متر ارتفاع دارد. هوای آن سرد و زمستان آن طولانی و تابستانش معتدل است. این شهر در حدود 48000 تن سکنه دارد و یکی از شهرهای قدیمی کشور است. این شهر دارای کارخانه ٔ کبریت سازی می باشد وصنعت چاقوسازی آن مشهور است. از بناهای تاریخی این شهر: مسجدشاه، مسجد حاجی میرزاابوالقاسم، مسجد جامع، کاروانسرا سنگی، مسجد ملا و امامزاده ابراهیم، پل های حاجی میربهاءالدین و اسعدالدوله کهنه کرپی را میتوان نام برد. چنانکه پیش از این اشاره رفت این شهر یکی از شهرهای قدیم ایران است و گویند بطلیموس از آن نام برده و بعقیده ٔ حمداﷲ مستوفی اردشیر بابکان آن را بنا نهاده و مسلمانان در سال 24 هَ. ق. آنرا گشودند.این شهر در کتب جغرافیانویسان گاه ناحیه ای از دیلم و گاه جزء جبال و گاه جزء آذربایجان و گاهی هم جزء ری بشمار میرفت و در قرن چهارم هجری منطقه ٔ فعالیت دیلمیان و آل مسافر بود. در دوران مغول این شهر ویران گردید. الجایتو، سلطانیه را در نزدیکی زنجان بنا نهاد و پایتخت خود ساخت. در دوران بعد از صفویه دامنه ٔ جنگهای ایران و حکومت عثمانی تا زنجان کشیده شد و درسال 1266 هَ. ق. بابیه با قوای دولتی در این شهر مقاومت مسلحانه کردند. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2، دائره المعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین شود.

زنجان. [زَ] (اِخ) بخش حومه ٔ شهرستان زنجان است که از چهار دهستان بنام حومه، ایجرود، زنجانرود، سلطانیه و 302 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و ناحیه ای کوهستانی سردسیر است و در حدود120000 تن سکنه دارد و راه آهن آذربایجان تهران و همچنین راه شوسه ٔ تهران به تبریز از این بخش می گذرد و دهستان حومه ٔ شهر زنجان دارای 90 آبادی و 35000 تن سکنه است و قرای مهم آن: دیزج آباد، تهم، سهرین، ینگجه حاجی ارش، اژدهاتو، چورزق، نیماور، آزاد، ذاکر، زرنان و امین آباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حل جدول

مرکز استان زنجان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

زنگان

کلمات بیگانه به فارسی

زنگان

فرهنگ فارسی هوشیار

پارسی تازی گشته زنگان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر