معنی قنادی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قنادی. [ق َن ْ نا] (حامص) شیرینی پزی. || (اِ) قنادخانه. جای قندسازی. شیرینی فروشی. دکان شیرینی پز. رجوع به قناد شود.

فرهنگ معین

(حامص.) شیرینی - پزی، (اِمر.) دکان قناد، دکان شیرینی - فروشی. [خوانش: (~.) [ع - فا.]]

فرهنگ عمید

پختن شیرینی، شیرینی‌پزی،
فروختن شیرینی، شیرینی‌فروشی،
(اسم) مغازه‌ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات، و مانند آن به فروش می‌رسد،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ غند سازی غندگر ی، شیرینی فروش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر