معنی میکائیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میکائیل. (اِخ) میکال. نام فرشته ٔ روزی. (از منتهی الارب، ماده ٔ م ک ل). فرشته ای که روزی مخلوق را می رساند و به فارسی بشتر و تشتر نیز گویند. (ناظم الاطباء). فرشته ٔ روزی. (دهار). میکائین. (منتهی الارب). فرشته ٔ روزیها. نام یکی از چهار ملک مقرب. (یادداشت مؤلف). فرشته ٔ روزیها. (السامی فی الاسامی). رئیس الملائکه. یهودا. پیشوای عساکر فرشتگان. (قاموس کتاب مقدس):
توهم هست عزرائیل و فضلت هست میکائیل
چو اسرافیل شد منطق خرد جبریل با طیران.
ناصرخسرو.
چون سرافیل قناعت تا ابد جاندار تست
گو مکن دیوان میکائیل روزی را ضمان.
خاقانی.
میکائیلت نشانده بر پر
آورده به خواجه تاش دیگر.
نظامی.
وقتی چنین بود که با جبرئیل و میکائیل نپرداختی. (گلستان).

میکائیل. (اِخ) پسر سلجوق جد سلاجقه. پدر طغرل بیک و جغری بیک. رجوع به سلجوقیان و سلاجقه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

نام فرشته موکل روزی دادن به بندگان خداوند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر