معنی وفادار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وفادار. [وَ] (نف مرکب) وفادارنده. کسی که در دوستی، زناشوئی یا خدمت به مردم، صادق و صمیمی باشد.باوفا. پابرجا و استوار در نگاهداشت پیمان و وفا.

وفادار. [وَ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

فرهنگ معین

(~.) [ع - فا.] (ص فا.) کسی که در دوستی، زناشویی یا خدمت به مردم صادق باشد.

فرهنگ عمید

باوفا، کسی که در دوستی پایداری کند،

حل جدول

وفی

مترادف و متضاد زبان فارسی

باوفا، صدوق، وفاخواه، وفامند،
(متضاد) بی‌وفا

فرهنگ فارسی هوشیار

توختار ویدای (این واژه از ویدا به مانک گم و گمشده و هویدا جداست)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر