پرز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
خواب مخمل، فرش، چیزی شبیه کرک که روی میوه هایی مانند به و هلو وجود دارد، پرهای ریز کوتاه که بر بعضی مرغان روید. [خوانش: (پُ) [معر.] (اِ.) = پرزه: ]
کُرک،
(زیستشناسی) تارهایی بسیارنازک و شبیه کرک که روی بعضی از میوهها، از قبیل هلو، به، و مانند آنها وجود دارد،
خواب پارچه، از قبیل مخمل و ماهوت،
تارهایی شبیه پشم نرم که از ساییده شدن قالی و پارچههای پشمی جمع میشود،
لیقه دوات
خاو
موی نرم
خمول، خواب، لیقه
پرهیز غذایی، اجتناب بیمار از خوردن برخی خوراکی های ناسازگار...
پرز کرک
(اسم) آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. (اسم) -1 آنچه از پشم یا ابریشم یا ماهوت که بجهت ناهمواریهای بافت یا بافت مخصوص روی تار و پود جامه و مانند آن ایستد پرزه برزج خمل خواب، کرک که بر به و هلوو مانند آن و برگ بعض میوه ها باشد. -3 پرهای ریز کوتاه که بر بعض میوه ها باشد، پرهای ریز کوتاه که بر بعض مرغان (چون مرغابی) روید، لیقه دوات، خاکستر نرم و سبک که بر روی آتش نشیند. یا پرز معده.