پستانک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پستانک. [پ ِ ن َ] (اِ مصغر) ظرفی از بلور یا غیر آن شبیه به پستان که مادران بی شیر، شیر حیوان یازنی دیگر در آن کرده بدهان طفل نهند. || پستنک. جیلان. سنجد گرگانی. سنجد. غبیراء. غبیده بادام. || پستانک تفنگ، آهنی سوراخ دار که برروی انتهای سفلای تفنگ و امثال آن است و چاشنی بر وی نهند که با تصادم شیطانک آتش از آن بر باروت جهد.

فرهنگ معین

(پِ نَ) (اِمصغ.) وسیله ای پلاستیکی به شکل سرپستان برای مکیدن کودکان شیرخوار.

فرهنگ عمید

چیزی شبیه نوک پستان که از لاستیک درست می‌کنند و در دهان کودک شیرخوار می‌گذارند،
ظرف شیشه‌ای که در آن شیر می‌ریزند و کودک را با آن شیر می‌دهند،
هرچیزی که شبیه پستان باشد،
(زیست‌شناسی) = سنجد

گویش مازندرانی

بخشی از تفنگ سرپر که چاشنی را روی آن قرار دهند

فرهنگ فارسی هوشیار

چیزی شبیه نوک پستان پلاستیکی که در دهان کودک شیر خوار گذارند (اسم) آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیر خواره گذارند تا بمکد گول زن، سنجد جبلان پستنک سنجد گرگان. یا پستانک تفنگ. لوله باریک سوراخ دار مجاور مخزن باروت تفنگ که چاشنی بر روی آن نهند و با انفجار چاشنی از آنجا آتش بباروت رسد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر