معنی ارزیابی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ارزیابی. [اَرْزْ] (حامص مرکب) عمل یافتن ارزش هر چیز. تقویم.

فرهنگ معین

(~.) (حامص.) بهای چیزی را معین کردن.

فرهنگ عمید

تعیین بها و ارزش چیزی،
بررسی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

برآورد، تخمین، تقویم، سنجش، قیمت‌گزاری، محاسبه

فرهنگ فارسی هوشیار

عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر