امکان پذیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
امکان پذیر. [اِ پ َ] (نف مرکب) قابل امکان. ممکن. (فرهنگ فارسی معین).
حل جدول
میسر، یسیر، ممکن، شدنی
میسر، ممکن، شدنی، یسیر
فرهنگ واژههای فارسی سره
شدنی
کلمات بیگانه به فارسی
شدنی
مترادف و متضاد زبان فارسی
مقدور، ممکن، میسر، میسور،
(متضاد) امکانناپذیر
فرهنگ فارسی هوشیار
شدنی دست دادنی (اسم) قابل امکان ممکن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.