معنی حروف ابجد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حروف ابجد. [ح ُ ف ِ اَ ج َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) همان حروف هجاء است هنگامی که بترتیب مخصوص رده بندی شوند، و آنرا ترتیب ابجدی نامند. در برابر ترتیب الفبائی. یا ترتیب ابتثی و ترتیب حلقی. ترتیب حلقی حروف هجاء چنین است: ع ح هَ خ غ ق ک ج ش ص ض س ز ط د ت ظ ذ ث ر ل ن ف ب م و ا ی. ترتیب ابتثی نیزبر دو وجه است اول ابتثی شرقی، چنانکه در این لغتنامه بکار برده شده است، دوم ابتثی غربی که مسلمانان اندلس بکار می بردند، چنانکه ابن عبدالبر در کتاب «الاستیعاب » بکار برده است: ا ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز ط ظ ک ل م ن ص ض ع غ ف ق س ش هَ و ی. رجوع به فهرست دانشگاه ج 2 ص 336 و 337 و 360 و 501 و به «ابجد» در همین لغت نامه شود. از گفته ٔ قفطی چنین برمی آید که ترتیب ابتثی در دوران مأمون عباسی شناخته بوده است. (اخبارالحکماء ص 443). لیکن قدیمترین کتاب که بدین ترتیب منظم شده است البارع قالی است. رجوع به حروف معجم شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

همان حروف هجاء است هنگامی که به ترتیب مخصوص رده بندی و آنرا ترتیب ابجدی نامند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر