معنی محتاط در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
محتاط. [م ُ] (ع ص) محاصره کرده. (آنندراج). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. (ناظم الاطباء). || حازم و هوشیار درکار. (از منتهی الارب). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. (ناظم الاطباء). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته. (یادداشت مرحوم دهخدا). دشوارکار. (زمخشری). پروادارنده. آنکه در امور با احتیاط رفتار کند.
(مُ) [ع.] (اِفا.) با احتیاط، احتیاط - کننده.
کسی که با حزم و احتیاط به امری اقدام کند،
احتیاطکار، بااحتیاط، حازم، دوراندیش، عاقبتاندیش، باحزم، مالاندیش، متحذر، محترز،
(متضاد) بیپروا
احتیاط کننده
مُحتاط، با احتیاط، با حزم و با مراعات،
دوراندیش