نرم تن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نرم تن. [ن َ ت َ] (ص مرکب) املس. که تنی نرم و لطیف دارد. عرصم. عرصام. عراصم: شبوط؛ نوعی ماهی نرم تن خردسر باریک دم گشاده میان برشکل بربط. (از منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

بشیرینی از گلشکر نوش تر بنرمی زگل نازک آغوش تر. (نظامی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر