سخنان هرمان هسه
-
تا هرچه بیشتر "ممکنها" آفریده شوند، بیدرنگ باید به بررسی "غیرممکنها" پرداخت.
یک آموزگار، بودن ده تا کُرهخر را در کلاس درس، به یک دانشآموز باهوش برتری میدهد. براستی، حق با اوست، چون وظیفه ی او پرورش روح هوش و استعداد نیست، بلکه باید حساب دان، لاتینشناس و افراد با ایمان تربیت کند.
افراد شجاع و باشخصیت، همیشه از نظر دیگران گمراهکننده و زبون هستند.
بهره ی ما از جامعه ی بشری، بیماری روحخراش تکنیک و ملی گرایی است.
در غروب جوانی، نفسپرستی به پایان میانجامد؛ در زمان پیری، خدمت به مردم آغاز میگردد.
پاکدل را کسی باور نمی کند، مگر پاکدل.
لطافت، نیرومندتر از سختی، آب قوی تر از صخره و عشق تواناتر از بیرحمی است.
اگر از کسی متنفری، از قسمتی از خودت در او متنفری؛ چیزی که از ما نیست نمی تواند افکار ما را آشفته کند.
اوج همهی بذلهگوییها به آنجا می رسد که انسان، خویشتن خویش را نیز به مسخره میگیرد.
انسانهای بزرگ در نظر جوانان مانند کشمش های روی کیک تاریخ هستند.
بر گامهای برداشته شده و بر مرگهای رخ داده، نباید افسوس خورد.
کنیم.
دانش را میتوان مبادله کرد، ولی خرد را نه. خرد را میتوان یافت، با آن زندگی کرد، مجهز به آن شد، به کمک آن به شگفتیها دست یافت؛ ولی هیچکس نمیتواند آن را مبادله کند و یاد بدهد.