سخنان والتر بنیامین

والتر بنیامین
  • تنها راه شناخت یک نفر، دوست داشتن او بدون هیچ امیدی است.

    یک نفر هرچه بیشتر در برابر امور سنّتی جبههگیری کند، بیرحمانهتر [=نامهربانانهتر]، زندگی خصوصیاش را تابع [=پیرو] آن معیارهایی [=سنجه] میسازد که آرزو میکند قوانین جامعهی آینده گردند.

    برای منتقد [=خُردهگیر]، همکارانش، برترین مرجعیت را دارا هستند و نه مردم. و از آن کمتر، نسلهای آینده.

    کشتن یک جنایتکار، شاید کاری اخلاقی باشد- ولی مشروعیت دادن [روا دانستن] به آن، هرگز.

    هیچ ارادهی سالمی [درست و بیگزند] وجود ندارد که تخیّل دقیق از تصویری، به همراهش نباشد.

    امروزه ساختار زندگی، بیش از آنکه برآمده از باورها باشد، در ارادهی رخدادهاست؛ رخدادهایی که هیچگاه بنیان آن باورها قرار نگرفتهاند.

    نبوغ [هوش سرشار]، خود را به کار سپردن است.

    موضوع [جستار] هر گفتگو به گونهای اجتنابناپذیر [گریزناپذیر]، وضع زندگی و پول شده است: گفتگو، هیچگاه به نگرانی و درد و رنج افراد نمیکشد اگر چنین میشد، دستکم میتوانستند به یکدیگر کمک کنند و نه به بیان کلّی این وضعیت.

    کسی که از راه فالگیری، جویای آینده میشود، نادانسته، آگاهی قلبی خود از رویدادهای آینده را که هزار بار درستتر از پیشگویی هر فالگیری است، نادیده میگیرد.

    فقط، کسی که روی جاده گام برمیدارد، از نیرویی که در آن است، باخبر میشود.

    جدل [یک و دو کردن]، یعنی کتابی را با بکار بردن چند سخن آن، نابود کردن. هرچه کتاب، کمتر بررسی شود، بهتر است. فقط کسی که بتواند کتابی را ویران کند، میتواند آن را نقد کند [بر آن خرده گیرد].

    به تنهایی غذا خوردن، آدم را سخت و خشن میکند.

    برای کسی که به انبوه نامههای کهن مینگرد، تمبری که دیرگاهیست از رواج افتاده، بر پاکتی فرسوده، از خواندن دهها برگ، سخن بیشتری برای گفتن دارد.

    آن که مقیّد [در بند] به آداب همنشینی و مخالفِ دروغ گفتن است، مانند کسی است که از مُد پیروی میکند، ولی جلیقه نمیپوشد.

    خوشبختی، یعنی توانایی شناختِ خود، بدون ترسیدن.

    موضوع [=جستار] هر گفتگو به گونهای اجتنابناپذیر [=گریزناپذیر]، وضع زندگی و پول شده است: گفتگو، هیچگاه به نگرانی و درد و رنج افراد نمیکشد اگر چنین میشد، دستکم میتوانستند به یکدیگر کمک کنند و نه به بیان کلّی این وضعیت.

    معشوق در چشم عاشق، همیشه تک و تنهاست.

    کشتن یک جنایتکار، شاید کاری اخلاقی باشد- ولی مشروعیت دادن [=روا دانستن] به آن، هرگز.

    بدون استثنا، نویسندگان بزرگ، آثار خود را در جهانی میپرورانند که تازه پس از آنها فرا میرسد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری