سخنان پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو
  • وقتی که انسان با تمام وجود چیزی را آرزو می کند، به "روح جهان" نزدیکتر است و "روح جهان"، نیرویی همواره مثبت است.

    تو هر که باشی و هر چه بکنی، وقتی به راستی چیزی را بخواهی، این خواست در "روح جهان" زاده می شود و این، ماموریت تو بر روی زمین است.

    زمانی که ما همواره در پیرامون خود افراد مشخصی را ببینیم احساس می کنیم که آنها بخشی از زندگی ما هستند و چون بخشی از زندگی ما می شوند سرانجام تصمیم می گیرند که زندگی ما را تغییر دهند و اگر آن گونه که آنها آرزو دارند نباشیم از ما ناخشنود می شوند.

    نیک بختی را می توان در یک شن ساده ی صحرا یافت. چون یک دانه ی شن، یک لحظه از آفرینش است و جهان برای آفریدن آن میلیونها سال وقت گذاشته است.

    وقتی انسان دوست می دارد، می تواند جزیی از آفرینش باشد.

    دانستن هدف زندگی یا دانستن بهترین راه خدمت به خدا کافی نیست، افکار خودت را به عمل درآور؛ راه، خودش را نشان می دهد.

    خداوند دعای کسانی را می شنود که می خواهند نفرت از آنها گرفته شود، اما نسبت به آنهایی که می خواهند از عشق بگریزند ناشنواست.

    شاید خداوند صحرا را آفریده است تا انسان از دیدن نخلها لذت ببرد.

    هرگز نمی توانیم درباره زندگی دیگران قضاوت کنیم، چون هر کس رنجها و درماندگی های خودش را دارد.

    مردم، بسیار از نشانه حرف می زنند، اما نمی دانند که به راستی درباره ی چه چیز حرف می زنند.

    مردم جوری حرف می زنند که [گویی] همه چیز را می دانند، اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند.

    پذیرفتن نیک سرشتی خود همیشه آسانتر از رویارویی با دیگران و جنگیدن برای حقوق خویش است.

    همواره می توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند، به ما نخورده است، اما تنها در شب می توانیم برای قلب ضعیف خود بگرییم.

    همواره می توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند، به ما نخورده است.

    اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود.

    براستی، این موجودات نیستند که چیزی را آشکار میکنند، خود مردم هستند که با نگریستن به موجودات، روش نفوذ به روح جهان را مییابند.

    وقتی با آدمها حرف می زنی، یک چیزهایی به تو می گویند که نمی دانی چگونه به گفتگو ادامه دهی.

    عشق، در هیچ شرایطی مانع از برآورده شدن "افسانه ی شخصی" یک مرد نیست و اگر این گونه باشد، یعنی آن عشق راستین نبوده است.

    باید صحرا را دوست داشت، اما هرگز کاملاً به آن اعتماد نکن؛ چون صحرا محک مردان است. هر گام آنها را احساس می کند و کسی را که سربهوا و گیج باشد خواهد کشت.

    برای آگاهی از استعدادها و محدودیت هایتان، هیچ کس مناسب تر از خودتان نیست.

    دو اشتباه بسیار بزرگ وجود دارد: یکی اینکه قبل از موعد اقدام به عمل کنیم و دیگری اینکه فرصت مناسب را از دست بدهیم.

    وقتی که ما گنجینه های حقیقی در دست داریم، هرگز متوجه آن نمی شویم؛ چون آدمها به وجود گنج باور ندارند.

    وعده ها را باور نداشته باش، چون دنیا پر از وعده است.

    حقیقت همواره همان جایی است که ایمان هست.

    برای ایمان داشتن باید حصار پیشداوری ها را برچید.

    هیچ قلبی وقتی در پی رویاهایش بوده، هرگز رنج نکشیده است.

    همیشه به قلبت بگو که ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریکترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است.

    ما قلبها از ترس می میریم؛ تنها از اندیشیدن به عشق های مدفون شده و یا لحظه هایی که می توانستند خیلی زیبا باشند و نبودند، یا گنج هایی که می توانستند کشف شوند، اما برای همیشه در زیر خاک مدفون ماندند. چون اگر هریک از این پیشامدها رخ هد، ما رنج وحشتناکی می کشیم؛ قلب من از رنج کشیدن می ترسد.

    لحظاتی هست که جز غم و رنج چیزی رخ نمی دهد و نمی توانیم از آن دوری کنیم. تنها زمانی دلیلش را می فهمیم که بر آن غلبه کرده باشیم.

    ترس از رنج از خود رنج بدتر است.

    قلب آدمها گاهی شکوه می کند، چرا که آدمها می ترسند بزرگترین رؤیاهایشان را برآورده کنند، به این دلیل که یا فکر می کنند لیاقتش را ندارند و یا اینکه نمی توانند از عهده ی آن برآیند.

    این که بدانی در راه درستی هستی یک چیز است، اما اگر فکر کنی راه درست تنها همین است چیز دیگری است.

    هیچ مانعی وجود ندارد، مگر خود [انسان].

    هیچ کس نمی داند زندگی برای ما چه اندوخته است؛ بسیار خوب است که همیشه راه گریز را بدانیم.

    هیچ کس نمی تواند از دل خود بگریزد.

    هیچ کس نباید از ناشناخته بترسد، چون هر انسانی می تواند آنچه را که می خواهد به دست آورد و آنچه را که نیاز دارد فراهم کند.

    هیچ کس از نتایج آنچه که زیر آسمان می گذرد در امان نیست.

    هرچه انسان به رویای خود نزدیکتر می شود، به همان اندازه، "افسانه ی شخصی"، دلیل حقیقی تری برای زندگی او می شود.

    هر کسی راهی برای آموختن دارد.

    هر کس هر کاری که بکند، در روی زمین اصلی ترین نقش تاریخ جهان را ایفا می کند و معمولاً خودش این را نمی داند.

    هر انسانی حق دارد به رسالتش شک کرده و گاه آن را رها کند، اما هرگز حق ندارد آن را از یاد ببرد!

    وقتی همه ی روزها به هم شبیه هستند، انسان دیگر متوجه پیشامدهای خوبی که در طی روز رخ می دهد نمی شود.

    وقتی آدم عاشق است، همه چیز بیشتر معنا دارد.

    وقتی انسان دوست می دارد، هیچ نیازی ندارد که بفهمد چه پیشامدی در حال رخ دادن است. چون همه چیز در درون ما روی می دهد و انسان می تواند به باد بدل شود.

    معمولا مرگ سبب میشود آدم زندگی را بیشتر احساس کند.

    لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.

    شجاعت، بزرگترین فضیلت برای کسی است که در جستجوی "زبان جهان" است.

    زندگی نسبت به کسی که "افسانه ی شخصی" خود را دنبال کند بخشنده است.

    روحی که در پیکر ما وجود دارد، کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی می نهیم، در پی ذرات گم شده ی وجود خویش در کاوشیم. اگر در این پویش، لحظه ای بخت یارمان باشد، آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر می یابیم.

    روح جهان از خوشبختی انسانها سیراب میشود و یا از بدبختی، ناکامی و حسادت آنها.

    درست است که هر کس و هر چیز یک "افسانه ی شخصی" دارد، اما اگر روزی این "افسانه ی شخصی" برآورده نشد، می تواند به چیز بهتری تبدیل شود و "افسانه ی شخصی" جدیدی داشته باشد؛ تا آنجا که "روح جهان" به راستی به چیزی یگانه بدل شود.

    در مدتی کوتاهتر از یک فریاد همه چیز در زندگی [انسان] تغییر می کند، پیش از آنکه حتی به موقعیت جدیدش عادت کند.

    در عشق هیچ خطری وجود ندارد. هزاران سال است که انسانها یکدیگر را جستجو کرده اند و یکدیگر را یافته اند.

    در دنیا همواره کسی هست که چشم براه دیگری است، چه در میان صحرا و چه در قلب یک شهر بزرگ.

    جهان، روحی دارد و کسی که بتواند آن روح را درک کند می تواند زبان همه چیز را بفهمد.

    تصمیم ها فقط آغاز یک ماجرا هستند. وقتی کسی تصمیمی می گیرد، خود را در جریانی تند پرتاب می کند که او را به سوی هدفی خواهد برد.

    تحقق "افسانه ی شخصی" تنها وظیفه ی انسان است.

    پول، چیزی جادویی است؛ با پول، انسان هیچ وقت کاملاً تنها نیست.

    بیشتر آدمها دنیا را چیز تهدیدکننده ای می بینند و به همین دلیل هم دنیا برای آنها تهدیدکننده می شود.

    آنچه بیش از همه انسانها را شیفته می کند زیبایی است.

    آدمها می ترسند که بزرگترین رویاهایشان را برآورده کنند، چون یا به این می اندیشند که سزاوار آن نیستند و یا اینکه از عهده ی آن برنمی آیند.

    آدم می تواند همیشه دوستان جدیدی پیدا کند، بی آنکه مجبور باشد هر روز آنها را ببیند.

    آدم دوست دارد، چون دوست دارد؛ همین؛ هیچ دلیلی برای دوست داشتن وجود ندارد.

    انسانها بسیار زود از علت زندگی خویش آگاه می شوند، شاید برای همین هم هست که بسیار زود از آن چشم می پوشند.

    انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است، اما همزمان، سکون و ثبوت را آرزو می کند.

    انسان همیشه امکان برآورده ساختن رویاهایش را ندارد.

    انسان هرگز نمیتواند از رویا دست بکشد، رویا خوراک روح است.

    انسان باید سرنوشت خود را برگزیند، نه اینکه آن را بپذیرد.

    وقتی که شانس با ما است باید از آن بهره گیریم و به آن کمک کنیم، همان گونه که شانس به ما کمک می کند.

    هرگز از رویاهایت چشم پوشی نکن؛ چشم براه نشانه ها باش.

    در زندگی عشق باید باشد، حتی اگر بازتاب و پاسخ فوری نداشته باشد.

    شنیدن یک توهین و پاسخ ندادن به آن، آسانتر از درگیر نبرد شدن با شخصی نیرومندتر از خود است.

    به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم.

    تکبر و خودپسندی در بسیاری از موارد، ماسکی بی ارزش از ترس و وحشت است.

    تنها ترس ما این است که آنچه را داریم از دست بدهیم، خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان. این ترس زمانی از بین می رود که بفهمیم داستان زندگی ما و داستان جهان، هر دو را یک دست مشترک رقم زده است.

    تنها یک چیز هست که برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن، ترس از شکست است.

    آنچه که بتوانی تغییر دهی، آینده ی تو نبوده است.

    عشق، آن چیزی است که "روح جهان" را وادار به دگرگونی و تکامل می کند.

    من نمی خواهم تغییر کنم و چیزی را تغییر بدهم چون نمی دانم چگونه باید این کار را کرد؛ من کاملاً به خودم عادت کرده ام.

    وقتی چیزی در حال دگرگونی و تغییر است، هرچه در پیرامون آن است نیز دگرون می شود.

    هرچه در سطح زمین است به گونه ای مداوم در حال تغییر است، چون زمین هم زنده است و زمین هم روح دارد و ما به ندرت می دانیم که زمین در جهت منافع ما کار می کند.

    همه چیز در کیهان در حال دگرگونی است.

    غرور میتواند برانگیزاننده ی خوبی باشد. پول نیز میتواند، ولی هرگز نباید آنها را هدف بدانیم.

    شتاب زمان به اندازه ای است که در چند لحظه می تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.

    کسی که به صحرا می رود نمی تواند عقب گرد کند و هنگامی که نمی شود به عقب بازگشت، فقط باید در جستجوی بهترین راه برای پیش رفتن بود.

    جوانی که فراموش می کند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد.

    در جوانی آنگاه که رویاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند، خیلی شجاعیم، اما هنوز راه مبارزه را نمی دانیم. وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم، دیگر شجاعت آن را نداریم.

    حسد ورزان و شکست خوردگان تنها در حالی می توانند به تو صدمه بزنند که خود، توان این کار را به آنان بدهی.

    عشق حقیقی اجازه می دهد که هر کس راه خود را در پیش بگیرد.

    این طبیعی است که از مبادله ی همه ی آنچه که توانسته ایم به دست آوریم، با یک رویا بترسیم.

    [اگر انسان] در راه افسانه ی شخصی خود بمیرد، این مرگ به مراتب ارزنده تر از مرگ میلیونها نفر انسانی است که چیزی از "افسانه ی شخصی" نمی دانند.

    آگاهی از مرگ نمی گذارد آنچه را که باید امروز از آن لذت ببریم به فردا واگذار کنیم.

    بادها همیشه همه چیز را می دانند؛ آنها همه جا روانند، بی آنکه زادگاه یا مکانی برای مردن داشته باشند.

    بسیاری از اوقات ما خودمان استعدادهایمان را می کشیم، چرا که نمی دانیم با آنها چه کنیم.

    چیزهای ساده خارق العاده ترین چیزها هستند و تنها خردمندان می توانند آنها را ببینند.

    دیوانه بمانید، اما مانند عاقل ها رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید، اما بیاموزید که بدون جلب توجه مفید باشید.

    شترها خائن هستند؛ هزاران کیلومتر راه می روند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از خستگی در آنها نمایان شود. سپس ناگهان به زانو درمی آیند و می میرند. اسبها کم کم خسته می شوند و همیشه می دانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممکن است بمیرند.

    فقط خودت می دانی که چه چیزی برایت بهترین است.

    کسی که به سفر عادت دارد، می داند که همیشه لحظه ای فرا می رسد که باید رفت.

    هر کسی گمان می کند که دقیقاً می داند ما باید چگونه زندگی کنیم، اما هیچ کس هرگز نمی داند که چگونه باید زندگی خاص خودش را داشته باشد.

    هرگز نگذار آگاهی از عیب هایت تو را بترساند.

    اگر تو قلبت را خوب بشناسی، هیچ وقت تو را غافلگیر نخواهد کرد؛ چون تو آرزوها و رویاهایش را خواهی شناخت و می توانی آنها را به حساب آوری.

    به یاد داشته باش که همیشه باید بدانی که چه می خواهی.

    بهترین راه شناخت و نابودی یک دشمن این است که خود را دوست او بدانیم.

    تنها یک راه برای آموختن وجود دارد و آن، عمل است.

    من هم مثل همه هستم؛ دنیا را آنگونه می بینم که دلم می خواهد باشد، نه آنگونه که به راستی هست.

    یک چوپان می تواند سفر را دوست داشته باشد، اما هرگز میش هایش را فراموش نمی کند.

    راز زندگی این است که بفهمیم هر روز، یک معجزه است.

    چشم ها قدرت روح را نشان می دهند.

    احساس پیش از وقوع، شیرجه ی سریع روح در جریان جهانی حیات است که تاریخچه ی زندگی همه ی انسانها در آغوش آن به هم می پیوندد و یگانه می گردد، به گونه ای که می توانیم همه چیز را بدانیم، چون همه چیز در آن نوشته است.

    اشیاء به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند، این انسانها هستند که با نگاه کردن به اشیاء، راه ورود به روح جهان را درمی یابند.

    در زندگی ما لحظه ای فرا می رسد که تسلط بر زندگی را از دست می دهیم و از آن پس، سرنوشت بر هستی ما مسلط می شود و این بزرگترین گزافه ی جهان است.

    زمینی که روی آن زندگی می کنیم بهتر خواهد شد اگر ما بهتر باشیم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشیم.

    زندگی همواره چشم به راه شرایط بحرانی می ماند تا قدرتش را نشان دهد.

    عشق، نیرویی است که ما را بار دیگر به هم می پیوندد تا تجربه ای را که در زندگیهای گوناگون و در مکانهای مختلف جهان پراکنده شده است، بار دیگر متراکم کند.

    گاهی نمی توان جلوی جریان رودخانه ی زندگی را گرفت.

    من می توانم انتخاب کنم که قربانی دنیا باشم یا یک ماجراجو در جستجوی گنج؛ همه چیز بستگی به روش نگاه من به زندگی دارد.

    مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم.

    وقتی تو چیزی را می خواهی همه ی جهان دست به یکی می کند تا تو آرزویت را برآورده سازی.

    هم می توان دنیا را با چشمان یک غارت شده ی بدیخت نگریست و هم با چشمان یک ماجراجوی در جستجوی گنج.

    همه چیز در زندگی نشانه است. جهان به زبانی ساخته شده که همه می توانند بشنوند، اما آن را فراموش کرده اند.

    هنگامی که آرزوی چیزی را دارید، سراسر کیهان همدست می شوند تا بتوانید این آرزو را تحقق بخشید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری