سخنان گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز
  • همه ی مردم دوست دارند در اوج و قله ی کوه زندگی کنند، بی آنکه متوجه باشند خوشبختی حقیقی در سراشیبی ای است که به سمت بالای کوه می پیماییم.

    تنها چیزی که در شهرهای کوچک شایع است، خود شایعه است... حتی پیش از آنکه پیشامدی رخ دهد، مردم به آن پی می برند.

    تله پاتی و روش های گوناگون آن، به گونه ای که برخی می اندیشند، شعبده بازی و کلک نیست؛ بلکه یک نیروی بزرگ ذاتی است که دانش، آن را نمی پذیرد... چون آن را نمی شناسد... همان گونه که در آغاز، کروی بودن زمین را نپذیرفت و مردم گمان می کردند زمین پهن است.

    دوست حقیقی کسی است که دستهای تو را بگیرد، اما قلب تو را لمس کند.

    فداکاری، یعنی آسایش خود را فدای آسایش دیگران کردن.

    من همیشه باور داشته ام که در طبیعت، زیباتر از زن وجود ندارد.

    برخی از چیزها که خیلی به درد نمی خورند، زمانی استفاده ی زیادی دارند.

    اگر خداوند، لحظه ای فراموشش شود و مرا عروسکی پارچه ای بپندارد و اگر چنین باشد که برای مدت کوتاهی باز عمری ارزانی ام دارد، به یقین حرفی در مورد آنچه که بدان می اندیشم بر زبان نخواهم راند و بی شک، اندیشه خواهم کرد پیرامون سخنانی که باید بگویم.

    هرگز وقت خود را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.

    دوستت دارم؛ نه به خاطر شخصیت تو؛ بلکه به خاطر شخصیتی که در زمان با تو بودن پیدا می کنم.

    تو ممکن است در تمام دنیا تنها یک نفر باشی، اما برای برخی از افراد، تمام دنیا هستی.

    مسأله ی مهم در نوشتن رمان یا داستان کوتاه، جدی نوشتن آن است؛ حتی اگر به فروش نرود و یا جایزه ای به دست نیاورد.

    پاره کردن داستان های کوتاه ضروری است؛ چون نوشتن آنها مانند بتون ریختن است. اما نوشتن رمان به بنایی با آجر می ماند؛ معنایش این است که اگر داستان کوتاه به عنوان کوشش اولیه موفق نبود، نباید بر نوشتن آن پافشاری کرد، در حالی که در مورد رمان بسیار آسان است؛ چون می توان دوباره از نو آغاز کرد.

    ترسوی حقیقی از پرواز نمی ترسد، بلکه آن کس که با ترس پرواز را یاد می گیرد، ترسو است.

    مرگ از پیری نمی آید، بلکه با فراموشی می آید.

    در حقیقت، والاترین چیز در ادبیات، بحث پیرامون ادبیات است.

    انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین بنگرد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.

    بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نمی رسی.

    اگر کسی تو را آن گونه که می خواهی دوست ندارد، به این معنا نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری