NEAR به فارسی | دیکشنری انگلیسی

near
  • نزدیک

  • تقریبا

  • قریب

  • صمیمی

  • نزدیک شدن

  • Near Earth Asteroid Rendezvous Spacecrarft-سفینه فضایی دیدار با سیارک نزدیک به زمین کاوشگر فضایی که درسال 1996 برای گردش سه ساله به دور مدار سیارک اروس پرتاب شدو شامل پنج ابزار علمی است. این کاوشگر جرم چکالی و ترکیب اروس را اندازه گیری می کند.

  • نزدیک، تقریبا، در مجاورت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر