actuary به فارسی | دیکشنری انگلیسی

actuary
  • آمارگیر

  • ماموراحصائیه

  • (م م) دبیر

  • منشی

  • متخصص ریاضیات بیمه ای

  • آمارگیر، کارشناس، کارشناس بیمه، آمارگری، آمارگر

  • 1. بیمه‌آمار 2. بیمه‌آمارشناس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر