amortize به فارسی | دیکشنری انگلیسی

amortize
  • کشتن

  • بیحس کردن

  • خراب کردن

  • (حق) بدیگری واگذار کردن

  • وقف کردن

  • مستهلک کردن

  • تقسیط قرض، مستهلک کردن

  • میراشدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر