array به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
آراستن
-
درصف آوردن
-
منظم کردن
-
صف
-
نظم
-
آرایش
-
رژه آرایه
-
آرایه
-
آرایه، دسته بندی
-
آرایش
-
آرایه
-
ارایه
-
صف- نظم ارایش
-
ارابه.