boil به فارسی | دیکشنری انگلیسی

boil
  • کورک

  • دمل

  • جوش

  • التهاب

  • هیجان

  • تحریک

  • جوشاندن

  • بجوش آمدن

  • خشمگین شدن

  • جوشیدن، جوشش

  • جوشاندن

  • چشمه آب گل آلود

  • جوشاندن

  • جوشش

  • غلیان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری