breaker به فارسی | دیکشنری انگلیسی

breaker
  • موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند

  • ماشین حلاجی - ماشین فیتیله اول - ماشین خردکننده چوب ودانه در الیاف کتان و کنف - باز کننده الیاف

  • چکش کمپرسی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر