bundle به فارسی دیکشنری انگلیسی

bundle
  • بقچه

  • بسته

  • مجموعه

  • دسته کردن

  • بصورت گره درآوردن

  • بقچه بستن

  • ده پوند - دسته - دسته کردن- بقچه نخ - ده کلاف از نخ ژاکارد - شصت هزار یارد از نخ کتانی که به روش تر تابیده شده است

  • کلاف، بافه

  • دسته وبسته کردن

  • افزودن نرم افزار؛ دستگاهها جانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خرید یک سیستم کامپیوتری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری