capillary به فارسی | دیکشنری انگلیسی

capillary
  • مویرگ

  • موئی

  • باریک

  • ظریف

  • عروق شعریه

  • موئینه - جسم با خاصیت موئینه

  • مویین

  • مویی در پیوند سیمی (wirebonding) به لوله ای تو خالی و ظریف از جنس تنگستن گفته میشود که سیم نازک از داخل آن هدایت می شود. در مرحله بعد لوله مویی روی سیم به منظور ایجاد پیوند فشار وارد می کند.

  • مویی، مویینه

  • مویین

  • مویینه

  • مویینگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری