capital به فارسی | دیکشنری انگلیسی

capital
  • حرف بزرگ

  • حرف درشت

  • پایتخت

  • سرمایه

  • سرستون

  • سرلوله بخاری

  • فوقانی

  • راسی

  • مستلزم بریدن سر یا قتل

  • قابل مجازات مرگ

  • دارای اهمیت حیاتی

  • عالی

  • سرمایه

  • سرمایه

  • سرمایه

  • ارزش ویژه در ترازنامه، سرمایه

  • سرمایه، دارایی، ثروت، مهم، عمده، جرم مستوجب اعدام

  • سرستون

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری