cloy به فارسی | دیکشنری انگلیسی

cloy
  • سیرکردن

  • بی رغبت کردن

  • بی میل شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر