communication به فارسی | دیکشنری انگلیسی

communication
  • ارتباط

  • ابلاغیه

  • مکاتبه ارتباط

  • مکاتبه

  • ارتباطات

  • مخابرات ارسال اطلاعات بین دو یا چند نقطه از طریق سیم یا به وسیله امواج رادیویی. دو اصطلاح مخابرات و مخابرات راه دور اغلب به جای هم استفاده می شوند، امامعمولا در مسافت های طولانی، مخابرات راه دور اصطلاح ارجح است.

  • مخابرات، ارتباط

  • ارتباطات

  • انتقال اطلاعات، مکاتبه، ارتباط، پیامرسانی، خبر، مراوده

  • ابلاغ- سرایت- انتقال

  • ارتباط، مراوده، مکاتبه، مبادله اطلاعات، نقل و انتقال، وسایل ارتباطی

  • ارتباط

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری