contract به فارسی | دیکشنری انگلیسی

contract
  • قرارداد

  • منقبض کردن

  • منقبض شدن (n):قرارداد

  • مقاطعه

  • کنترات

  • پیمان (vtand vi): پیمان بستن

  • قرردادبستن

  • مقاطعه کاری کردن

  • کنترات کردن

  • مخفف کردن

  • همکشیدن

  • قرارداد

  • منقبض شدن

  • قرارداد، پیمان، مقاطعه کاری - A contract is a mutually binding agreement that obligates the seller to provide the specified product and obligates the buyer to pay for it. Contracts generally fall into one of three broad categories: fixed-price or lump sum contracts, cost-reimbursable contracts or time and material contracts.

  • قرارداد، جمع کردن، پیمان، مقاطعه، عقد، منقبض شدن، منقبض

  • منعقد کردن، قرارداد بستن، عقد، قرارداد

  • پیمان

  • قرارداد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری