cordon به فارسی | دیکشنری انگلیسی
cordon
-
(مع) کمربند
-
قیطان
-
یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند
-
خط قرنطینه
-
حلقه
-
محدوده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.