diffusion به فارسی | دیکشنری انگلیسی

Diffusion
  • نفوذ - قابل انتشار - پراکندگی - انتشار

  • نفوذ

  • پخش، نفوذ 1. پاشیدگی ذرات، معمولاً به شکل گاز در حجم واحدی نظیر محفظه، اتاق، ساختمان یا منطقه.2. فرایندی در دماهای بالا که طی آن اتمهای دهنده یا پذیرنده به منظور تغییر مشخصات الکتریکی نیمرسانا در ساختار بلوری آن توزیع می شوند. ابن فرایند در کوره نفوذ و معمولاً در دماهای بین 850 تا 1150 دره سلیسیوس انجام می شود. نفوذ دهنده ها و پذیرنده ها در یک تراشه ی نیمرسانا منجر به تشکیل پیوند پی ان می شود.

  • نفوذ، پخش

  • انتشار، اشاعه، پراکنش، پخش، تراوش، نفوذ

  • پخش، نفوذ، هم آمیزى مولکول ها (در گازها و آبگونه ها)

  • نرم‌ کردن‌ تصویر

  • انتشار

  • پخش

  • پخشیدگی

  • نفوذ

  • پراکندگی

  • افشانه

  • نفوذ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری