electrolyte به فارسی | دیکشنری انگلیسی

Electrolyte
  • الکترولیت - مایع هادی جریان الکتریسیته

  • الکترولیت محیط رسانای مایع، خمیری، یا به شکلهای دیگر که در آن حرکت یونها حرکت جاری شدن جریان الکتریکی می شود.

  • الکترولیت، (هر محلول که از طریق فرستادن یون هاى مثبت و منفی به الکترودها نقش هادى برق را دارد) برق رسان، برق کافته، برق کافه

  • هر ترکیب شیمیایی که در اثر حل شدن در یک حلال دارای بار الکتریکی می شود.به محلول دارای ذرات با بار الکتریکی نیز گفته می شود: الکترولیت

  • الکترولیت، ماده ای که به یون های قابل حل در محلول شکسته می شود و بدین ترتیب قابلیت هدایت الکتریسیته را پیدا می نماید

  • الکترولیت

  • برق کافه

  • حمام آبکاری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر