factitious به فارسی | دیکشنری انگلیسی

factitious
  • (=factitive) ساختگی

  • مصنوعی

  • صوری

  • غیرطبیعی

  • دروغی

  • وانمود کننده

  • بهانه کننده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر