harmony به فارسی | دیکشنری انگلیسی

harmony
  • هارمونی

  • تطبیق

  • توازن

  • هم آهنگی

  • همسازی

  • هماهنگی - جور بودن - ترکیب رنگی مطبوع

  • هماهنگی، همسازی، تطابق

  • ایجاد هماهنگی‌

  • هارمونی‌

  • هماهنگی‌

  • هماهنگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری