haunt به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
زیاد رفت وآمد کردن در
-
دیدارمکررکردن
-
پیوسته آمدن به
-
آمد وشد زیاد
-
خطور
-
مراجعه مکرر
-
محل اجتماع تبه کاران
-
آمیزش
-
دوستی
-
روحی که زیاد بمحلی آمد وشدکند
-
تردد کردن
-
پاتوق