hurried به فارسی | دیکشنری انگلیسی

hurried
  • شتابزده

  • زود

  • هول هولکی

  • بی تامل

  • عجولانه

  • دستپاچه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر