identity به فارسی | دیکشنری انگلیسی

identity
  • هویت

  • همانی

  • اتحادهویت

  • شخصیت

  • اصلیت

  • شناسائی

  • عینیت

  • همانندی، یکه، اتحاد

  • هویت، شخصیت، یکه

  • همانی، اتحاد

  • 1. اتحاد 2. همانی

  • هویت در برنامه ی outlook express یا برنامه های خواننده ی پست الکترونیکی نظیر آن تنظیمی که مشخص می کند که از افراد مختلف چه کسانی در حال استفاده از کامپیوتر هستند. این حالت امکان می دهد که چندین نفر بتواننند به طور مشترک از کامپیوتر استفاده کنند و حتی با وجود تفاوت در سیستم عامل، نامه های الکترونیکی خود را حفظ کنند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری