immerse به فارسی | دیکشنری انگلیسی

immerse
  • فرو بردن

  • زیر آب کردن

  • پوشاندن

  • غوطه دادن

  • غسل ارتماسی دادن (برای تعمید)

  • فروبردن

  • زیر اب کردن- غوطه ور کردن

  • غوطه ور کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر