inconsistence به فارسی | دیکشنری انگلیسی

inconsistence
  • (inconsistency) تناقض

  • تباین

  • ناجوری

  • ناسازگاری

  • ناهماهنگی

  • نا سازگاری

  • نا استواری

  • بی ثباتی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر