incumbency به فارسی | دیکشنری انگلیسی
incumbency
-
تصدی
-
عهده داری
-
وظیفه
-
لزوم
-
وجوب
-
تصدی، دوره تصدی، حیطه اختیار، وجوب، لزوم
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.