knee به فارسی | دیکشنری انگلیسی

knee
  • زانو

  • زانوئی

  • دوشاخه

  • خم

  • پیچ

  • زانو دارکردن

  • زانوی خار - خمیدگی خار

  • زانویی منحنی ای که دو بخش نسبتاً راست از یک منحنی مشخصه را به هم متصل می کند.

  • زانو، خم

  • زانو، زانویی، مفصل

  • زانو

  • زانویی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری