needle به فارسی | دیکشنری انگلیسی

needle
  • سوزن

  • سوزن سرنگ و گرامافون و غیره

  • سوزن دوزی کردن

  • با سوزن تزریق کردن

  • طعنه زدن

  • اذیت کردن سوزن

  • عقربه

  • سوزن - سوزن ماشین بافندگی حلقوی - سیم - سوزن خیاطی - نوک - میله باریک- خار

  • عقربه، سوزن

  • خار، شاخص، عقربه، سوزن، سوزنی

  • سوزن

  • ستون هرمی شکل

  • پل سر شمع

  • شمعک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری