nest به فارسی | دیکشنری انگلیسی

nest
  • آشیانه

  • لانه

  • آشیانه ای کردن آشیانه

  • آسایشگاه

  • پاتوق

  • لانه ساختن

  • آشیان کردن

  • آشیان گرفتن

  • درمحل محفوظی جای گرفتن

  • پیچیدن

  • لانه ای کردن، داخل هم ساختن قرار دادن یک ساختار، درون ساختار دیگری از همان نوع.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری