oft به فارسی | دیکشنری انگلیسی

oft
  • بارها

  • بسیار رخ دهنده

  • کثیر الوقوع

  • غالبا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر