organism به فارسی دیکشنری انگلیسی
-
اندامگان
-
سازواره
-
ترکیب موجود زنده
-
سازمان
-
موجود زنده
-
ارگانیسم
-
ارگانیسم، اندامگان، جاندار سازواره، سامانه، موجود زنده، دستگاه
-
سازواره