padding به فارسی | دیکشنری انگلیسی

padding
  • لایه گذاریلایه

  • بالشتک

  • لفاف

  • له سازی

  • لگد مالی

  • پیمایش

  • لایه گذاری

  • پد کردن - فولارد کردن - آغشته نمودن

  • پرکننده، لایه گذاشتن، لایه گذاری، لایی، بالشتک

  • لایی گذاری، روشی برای پر کردن بلوکی از اطلاعات با کاراکترها و اقلام و کلمات یا رکوردهای ساختگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری